مشهودتر شدن خشونت

به گزارش پایگاه خبری دیدگاه اقتصادی،

آرمان ملی آنلاین – چند روز قبل در یکی از گروه‌های مجازی کلیپی منتشر شده بود که در اتوبان نیایش در روز روشن، فردی با قمه در ترافیک راننده‌ای را تهدید و در عقب اتومبیل را باز کرده و وسایلی را به سرقت می‌برد. همان شب با یکی از دوستان که خودشان از بزرگان حوزه علوم اجتماعی و از تحلیلگران مسائل اجتماعی است، صحبت می‌کردم و گفتم من تقریبا کمتر از صد متر با این واقعه فاصله داشتم و وقتی از ماشین پیاده شدم، سریع از این طرف اتوبان به آن طرف اتوبان رفت. همین‌طور تصاویر مختلفی را از زورگیری به اشکال مختلف شاهد هستیم و تاملی بر آمار مصادیق خشونت و ضرب و جرح هم یکی از این مصادیق است. به‌ویژه آماری که اخیرا پزشکی قانونی استان تهران داده که در سه ماهه اول سال در مقایسه با سه ماهه اول سال گذشته حدود ۷ درصد افزایش داشته و آمار حدود ششصد هزار پرونده مربوط به ضرب و جرح واقعا نگران کننده است. گرچه ما خشونت را فقط به ضرب و جرح خلاصه نمی‌کنیم. خشونت‌های خانگی مصادیق دیگری است که بخش کمی از موارد مربوط به ضرب و جرح ممکن است ثبت شود یا حداقل اینگونه استدلال کنیم که احتمالا همه آنچه در پزشکی قانونی ثبت می‌شود همه آمارهای واقعی مربوط به ضرب و جرح و مصادیق خشونت نیست. یکی از نیازهای همه ما و نیاز اساسی‌مان نیاز به امنیت است و همین‌طور احساس امنیت. برداشتم این است که احساس امنیت دارد کاهش پیدا می‌کند. خودم به شخصه هر جایی توقف می‌کنم حتی اگر کولر ماشینم هم خراب باشد، قطعا شیشه را پایین نخواهم داد یا به قدر کمی پایین می‌آورم. این شرایط و وضعیتی که داریم می‌بینیم، من به عنوان یک شهروند را نگران می‌کند. این شکل از خشونت‌ها و بخشی از آن برای ایجاد رعب و وحشت و بخش دیگر برای تامین نیازهای اساسی است. البته نمی‌خواهم تایید کنم که افراد برای اینکه معیشت خود را تامین کنند می‌توانند به هر شکلی و با هر راهی به هدفشان برسند، از جمله زورگیری و خفت‌گیری و شیوه‌هایی که متأسفانه داریم می‌بینیم. گرچه چندی قبل هم مصادیقی از این قمه‌کشی و موضوعات مشابه را دیدیم که حتی یکی از همکاران نیروی انتظامی را هم به شهادت رساندند و مصادیقی از این دست را که واقعا نگران کننده است اما نمی‌دانم چرا  ما چنین شرایطی را داریم تجربه می‌کنیم. این درحالی است که اگر احساس عدم امنیت داشته باشیم، قطعا رضایت از زندگی نداریم و قطعا از زندگی‌مان لذت نمی‌بریم. قطعا ترس و نگرانی و اضطراب در جامعه غالب می‌شود و مردم از این وضعیتی که وجود دارد، متاثر می‌شوند. موضوعی که ما نباید از آن غفلت کنیم، تعهد و مسئولیتی است که دولت‌ها در هر جامعه برای افزایش امنیت و کاهش احساس امنیت به عهده دارند. مسئولیتی است که برای رفاه و تامین اجتماعی برای همه آحاد مردم به عهده دارند. مسئولیتی که برای تامین نیازهای اساسی مردم و خدمات پایه در حوزه رفاه و تامین اجتماعی به عهده دارند. فراموش نکنیم که این نوع اعمال خشونت بدون حتی یک ماسک یا نقاب که دیده نشوند و معمولا قبلا خفت‌گیری را در جاهای خلوت و تاریک انجام می‌دادند اما می‌بینیم که این نوع خفت‌گیری در جایی که ترافیک بالاست، اتفاق می‌افتد. گهگاهی در ترافیک‌های بالا که قرار می‌گیریم متوجه می‌شویم که خانواده‌ها و زن و مرد و بچه‌ها بعضا به فروش اقلامی مثل آب خنک و… مبادرت می‌ورزند و مشتری را در ترافیک‌ها به نوعی ترغیب می‌کنند که از آنها خرید کنند تا یک درآمدی داشته باشند. و اینکه الان این پدیده را شاهد هستیم که خفت‌گیری را هم در چنین مکان‌هایی در روز روشن بدون هرگونه نقابی انجام می‌دهند، یعنی خفت‌گیران و کسانی که خشونت‌های اجتماعی این چنینی را دارند انجام می‌دهند هیچ ابا و ترسی ندارند. از این‌رو این را باید بپذیریم که اگر ابا و ترس نداشته باشند هر نوع رفتاری را در هر کجا و با هر گروه و فردی حاضرند اعمال بکنند و این نگران کننده است. باز هم می‌خواهم بگویم که مراقب باشیم وقتی حال اقتصاد خراب می‌شود و وقتی رفاه و تامین اجتماعی به هر دلیلی که بحثم ورود به آن دلایل نیست چنین بلا و مصیبتی را سر ما و مردم ما آورد، اما محصولش افزایش آن احساس ناامنی یا نگرانی از حفظ اموال و دارایی‌ها و جان ومال است. مراقب باشیم که ادامه این روند می‌تواند سلامت روانی اجتماعی مردم و جامعه را بیش از پیش تخریب کند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *